بازدیدها: 6
این فایل در قالب پاورپوینت PowerPoint در ۹۶ اسلاید تهیه و تظیم و در آن به انواع سقف ها پرداخته است.
انواع سقف ها
سقف کامپوزیت کلاسیک
اجزا تشکیل دهنده
۱-تیرهای اصلی و فرعی
۲-برشگیر
۳- میلگرد
۴-بتن
مراحل اجرا
۱٫ جهت اطمینان از اجرای درست جوش ها و امنیت جان جوشکار،برشگیرها رزی زمین و پیش از نصب تیرهای اصلی و فرعی بر روی سازه جوشکاری می شود.
۲٫ پس از نصب تیرهای اصلی وفرعی بواسطه غیر سازه ای بودن قالب باید از چوب ۴تراش و تخته و گوه برای حفظ ایستایی ورق گالوانیزه استفاده شود.
۳٫ به جهت جلوگیری از ایجاد چسبندگی بین بتن و ورق گالوانیزه از کاور پلاستیک استفاده می شود.
۴٫ پس از اجرای ارماتورها بایستی بوسیله اسپیسر بین ارماتورها و قالب موقت ۵تا۷ سانتی متر فاصله ایجاد نمود.
۵٫ پس اجرای قالب بندی پیرامونی سقف بتن ریزی و ویبره بتن صورت میگیرد.
۶٫ چنانچه محسبات سازه ای اور دیزاین باشد نیاز به شمع بندی پیش از بتن ریزی نداریم.
معایب و محاسن
محاسن
عموماً سقفهای کامپوزیت وزنی سبک یا نسبتاً سبک دارند
سقفهای کامپوزیت سرعت اجرای بالاتری نسبت به سقفهای با تیرچه بتنی و کرومیت دارند.
به کاذب کاری نیازی ندارد.
نقاط ضعف احتمالی
سقف کامپوزیت بدلیل هزینه کاذب کاری سنگین از عموم سقفهای تیرچه و بلوک و کرومیت هزینه تمام شده بیشتری دارد.
هرچند سرعت اجرایی سقفهای کامپوزیت نسبت به سقفهای تیرچه و بلوک و کرومیت بیشتر است اما بدلیل کاذب کاری سنگین و نیاز به نبشی کشی، در مجموع اجرای پروژه زمان بیشتری طول خواهد کشید.
جزئیات اجرایی
سقف کامپوزیت عرشه فولادی یا متال دک
سقف کامپوزیت عرشه فولادی در مجموع شامل چهار نوع مصالح است که عبارتند از:
الف) ورق فولادی ب) برشگیر ج) آرماتور د) بتن
الف) ورق فولادی
ورق فولادی شاخصترین مصالح این نوع سقف میباشد که برای ساخت آن ورق فولادی گالوانیزه (هر دو طرف) با ضخامتهای ۸/۰
تا ۲/۱ میلیمتر را به وسیله دستگاههای Rol Forming به روش نورد سرد به حالت موجدارشکل دهی میکنند به صورتی که در مقطع
ورق حاصله هر موج به شکل یک ذوزنقه دیده میشود.
برای محاسبه مشخصات هندسی مقطع میبایست از ضخامت پوشش گالوانیزه (Zinc Coating) صرف نظر نمود .
ارتفاع ذوزنقهها (عمق کنگره) حداکثر ۷۵ میلیمتر میباشد همچنین عرض متوسط کنگرههای پرشده با بتن نمیبایست کمتر از ۵۰ میلیمتر باشد.
ضمن رعایت ضوابط موجود برای این ورقها میتوان آنها را برای کاربریهای مختلف به حالتهای خاصی از ذوزنقه شکل داد تا به
قابلیتهای جدیدی دست یابند. این ورقها میبایست در جان خود (قسمت شیبدار ورق) دارای فرورفتگیها و برجستگیهایی باشند تا
درگیری (Interlock) بین فولاد و بتن را ایجاد نمایند.
در طی مراحل بارگیری، حمل و دپوی این ورقها میبایست دقت لازم برای جلوگیری از تغییر شکل (Deformation) آنها صورت گیرد.
ب) برشگیر (Stud Shear Connector)
برشگیرها یا گل میخهای خاصی که در این نوع سقف استفاده میشود به جهت نوع مصالح و روش خاص اجرا، یکی دیگر نقاط قوت این نوع سقف محسوب میشود. قطر این برشگیرها حداکثر ۲۰ میلیمتر و ارتفاع آنها بسته به شکل ورق فولادی متغییر میباشد و در نهایت حداقل ارتفاع گل میخ بعد از نصب که از بالای ورق زوزنقهای اندازهگیری میشود نباید کمتر از ۴۰ میلیمتر باشد.
این گل میخها به وسیله دستگاه جوش قوس الکتریکی خاصی که Stud Welder خوانده میشود به بال تیرهای سازهای جوش میشود.
این فرآیند جوشکاری میتواند هم به صورت مستقیم روی بال تیر سازهای انجام گیرد (Direct Attach Welding) و هم از روی ورق فولادی انجام گیرد (Through the Sheet Welding) قبل از قرارگیری گل میخ یک حلقه سرامیکی در محل جوش قرارمیگیرد تا از حوضچه مذاب ایجاد شده در لحظه ایجاد قوس الکتریکی محافظت نماید.
ج) آرماتور (Reinforcement)
آرماتوربندی در چهار مورد زیر میبایست اجرا گردد:
۱- مقاومت در برابر لنگر منفی در دهانههای ممتد و کنسول ها
۲- بارهای متمرکز یا بازشوها
۳- آرماتور حرارتی
۴- مقاومت در برابر لنگر مثبت در صورتی که از عملکرد کششی ورق فولادی صرفنظر شود.
آرماتوربندی این سقف در صورتی که با استفاده از میلگردهای آجدار مرسوم و موجود در بازار صورت گیرد تا حدودی وقتگیر (نسبت به سایر مراحل اجرای این نوع سقف) خواهد بود اما در صورت استفاده از مشهای آماده (Fabric Reinforcement) این مرحله از اجرای سقف نیز با سرعت قابل قبولی صورت خواهد پذیرفت البته این مشهای آماده میبایست مطابق با استانداردهای مربوطه ساخته، حمل و نصب گردند.
مقاومت فشاری بتن مورد استفاده با توجه به اینکه از بتن سبک یا بتن معمولی استفاده شود میتوانداز ۲۰۰ تا ۳۰۰ کیلوگرم بر سانتیمتر مربع متغیر باشد که با توجه به نوع بارگذاری و مشخصات دهانه تعیین خواهد شد.
در هنگام محاسبه مشخصات هندسی مقطع میبایست به جهت کنگرههای ورق فولادی نسبت به تیر سازهای موجود دقت نمود چرا که در صورت عمود بودن کنگرهها بر تیر، از بتن موجود در زیر سطح فوقانی ورق ذوزنقهای باید صرفنظر نمود.
ضخامت دال بتنی در بالای کنگره روق ذوزنقهای نباید از ۵۰ میلیمتر کمتر باشد. با توجه به این موضوع در صورت استفاده از ورق فولادی با ارتفاع حداکثر mm 75 مجموع ضخامت سقف mm125 خواهد بود.
یکی دیگر از راهکارهای سرعت بخشیدن به اجرای این سقف استفاده از بتن دارای فیبرهای پلیمری یا فولادی )Fibre Reinforced Concrete) میباشد که با استفاده از آن میتوان آرماتوربندی را در اکثر نقاط عرشه فولادی خذف نمود که البته تهیه، حمل و ریختن آن میبایست با دقت خاص و براساس آئیننامههای مربوطه باشد.
۱- سرعت اجرای بالا
۲- بدون نیاز به شمعبندی
۳- امکان اجرای چندین سقف به طور همزمان
۴- حذف کامل مراحل قالببندی و دکفراژ
۵- کاهش تعداد نیروهای فرعی
۶- کاهش بار مرده
۷- در اختیار داشتن یک عرشه فولادی با ایمنی بالا قبل از بتنریزی
۸- کاهش ضخامت سقف
۹- سطح یکنواخت و یکدست زیر سقف با ظاهری زیبا
۱۰- قابلیت اجرا در پلانهای معماری پیچیده با رعایت جزئیات
۱۱- امکان شکلدهی و تعیین موقعیت دقیق داکتهای تأسیساتی
۱۲- امکان اجرای سقفهای مختلف با کاربریها و دهانههای متفاوت
۱۳- امکان اجرا در انواع شرایط آب و هوایی
۱۴- عمر مفید طولانی
نیاز به شمعبندی … !؟
سقفهای کامپوزیت عرشه فولادی معمولاً طوری طراحی میشوند که نیازی به شمعبندی نداشته باشند اما برای دهانه های بزرگتر از ۳ متر در برخی موارد به شمعبندی موقت نیاز داریم. این اتفاق معمولاً در مواردی رخ میدهند که یا از لحاظ اقتصادی «حذف یک تیر فرعی و زمان اضافه لازم جهت اجرای شمعبندی» قابل توجیه باشد، یا این که دهانه ها با اشکال یا موقعیت خاص باشند مانند دهانههایی که شامل شفت آسانسور یا تاور میباشند. به طور معمول محل قرارگیری شمعها در وسط دهانهها میباشد (یک ردیف شمع) در برخی موارد هم در یک سوم دهانه قرار میگیرند. (دو ردیف شمع)
ورقهای فولادی هرگز نباید در محل شمعها قطع یا اورلب و یا به آنها بسته شوند. عرض تکیهگاه ورق فولادی بر روی شمع (ضخامت تخته چوبی) بین ۷۵ تا ۱۰۰ میلیمتر و فاصله بین دو پایه شمع در حدود یک متر میباشد
نصب و اجرا
نصب ورقهای فولادی با سرعت بالایی انجام میگیرد چرا که کافی است پس از چیدن ورقها و پوشش دهانهها، به وسیلهی دستگاههای میخکوب مخصوص، ورقها را در محل نشیمن روی تیرهای سازهای ثابت کرد پس از این مرحله که میبایست به صورت همزمان یا بلافاصله بعد از چیدن ورقها انجام گیرد، گلمیخها نصب و سپس آرماتوربندی و در نهایت بتنریزی انجام خواهد شد. همانطور که گفته شد مراحل اجرای این سقف یکی پس از دیگری با سرعت بالایی انجام میشود و با توجه به این موضوع که برای اجرای سقف کامپوزیت عرشه فولادی نیازی به شمعبندی نیست (تا دهانه ۳ متر) این امکانوجود دارد که چندین سقف به طور همزمان پس از نصب ورقها، ثابت کردن آنها و نصب گل میخها و اجرای آرماتوربندیف بتنریزی شوند، این امر موجب میگردد تا در ساختمانهای بلند مرتبه که معمولاً عملیات نصب اسکلت با سرعت بیشتری صورت میگیرد دیگر با مشکل سرعت پایین اجرای سقفها مواجه نباشیم. آنچه در اینجا لازم به ذکر است این است که در برخی از پروژههای ساختمانی، سازه براساس نوع سقف دیگری طراحی شده است، بنابراین تیرهای فرعی میبایست از نو و با توجه به مشخصات فنی سقف کامپوزیت عرشه فولادی طراحی شوند، این سقف به طور معمول تا دهانه ۳ متر بدون نیاز به شمعبندی قابلیت اجرا دارد بدین معنی که دهانهای به طول ۶ متر بدون نیاز به شمع و فقط با نصب یک تیر فرعی به وسیله این نوع سقف قابل اجرا خواهد بود. معمولاً برای دهانههای بیش از ۳ متر از شمعبندی موقت (Temporary Propping) استفاده میشود که بسته به نیاز و شرایط از یک یا دو ردیف شمع استفاده خواهد شد.
مراحل اجرا
۱-اجرای تیرهای اصلی و فرعی
۲-اجرای قالب ماندگار(عرشه فولادی)
۳-اجرای برشگیرها به روش پرچی یا جوشی
۴-اجرای شبکه آرماتوربه همراه اسپیسرها(شبکه آرماتورباید زیرکلاهک گل میخ ها قرار گیرد.)
۵-قالب بندی کلیه بازشوها
۶-بتن ریزی و ویبره بتن
برای نصب ورق از دستگاه میخ کوب استفاده می شود.
:stud welder
برای نصب گل میخ از دستگاه استفاده می شود
روشهای طراحی:
اصولاً دو روش کلی برای طارحی این نوع سقف وجود دارد.
الف) ورق فولادی به عنوان قالب ماندگار
ب) ورق فولادی به عنوان المان کششی
روش سوم دیگری نیز وجود دارد؛ که طراحی براساس نتایج بدست آمده از یک سری آزمایشهای استاندارد انجام میپذیرد که این امر مستلزم ساخت نمونههایی با دقت بالا و سپس انجام آزمایشهای مذکور با شویه و الگوریتم خاص خود و در نهایت گرفتن خروجیهای قابل استفاده از آنهاست.
الف) ورق فولادی به عنوان قالب ماندگار
در این روش طراحی، از قابلیت مقاومت کششی ورق فولادی در مقطع صرفنظر میکنند، به عبارت دیگر به ورق فولادی به عنوان یک قالب نگاه میکنند که میبایست قادر به تحمل بارهای زنده (ابزار و نفرات) موجود تا مرحله بتنریزی همچنین وزن بتن خیس و خشک باشد که البته پس از گیرش بتن نیازی به دکفراژ ندارد و تا پایان عمر ساختمان باقی خواهد ماند. در این حالت در واقع از عملکرد (Contribution) سازهای ورق فولادی چشمپوشی شده و سقف به عنوان یک دال بتنی مسلح در نظر گرفته میشود این نحوه طراحی، موجب میشود مقدار آرماتور محاسباتی مقطع بیشتر شود چرا که میبایست به جای ورق فولادی نیز در تحمل کشش مقطع شرکت نمایند. طراحان در این حالت، معمولاً این آرماتورهای کششی را درکف کنگرهها قرار داده و آنها را آرماتورهای طولی (Longitudinal Reinforcement) مینامند.
ب) ورق فولادی به عنوان المان کششی
در این روش ورق فولادی به عنوان المان کششی مقطع در نظر گرفته میشود و مقطع حاصله به صورت مرکب (Composite) عمل میکند در واقع در این حالت درگیری بتن و ورق فولادی به اندازهای کافی است که در حین مقاومت دربرابر لنگرها و برشهای موجود با یکدیگر عمل کرده و دچار لغزش نسبت به هم نمیشوند. طراحی با استفاده از این فرضیات، اقتصادیترین حالت این سقف را بدست میدهد چرا که موجب کاهش آرماتور محاسباتی مقطع خواهد شد.
هرچند در نظر گرفتن درستی این فرضیات منوط به داشتن اطلاعات دقیق از مشخصات هندسی ورق و رفتار مشترک بتن و ورق فولادی می باشد.
سقف تیرچه بلوک
حداکثر فاصله ۲ تیر نباید از ۷۰ cm بیشتر باشد ولی اغلب مهندسین ایرانی فاصله ۲ تیرچه را ۵۰ cm محاسبه میکنند به همین دلیل تمام بلوکهای موجود در بازار۴۰ cm میباشد. حداقل ضخامت سقف اگر تکیه گاه تیرچه را ساده محاسبه کنیم۱ تقسیم بر ۲۰ دهانه میباشد و اگر تکیه گاه را گیر دار یا نیمه گیر دار محاسبه کنیم میتوانیم ضخامت سقف را تا ۱ بر ۲۶ دهانه اجرا کنیم. برای بارهای یکنواخت یا استاتیک، سقف تیرچه بلوک مناسب میباشد و برای بارهای دینامیک و متمرکز مانند پارکینگ و … نباید از تیرچه بلوک استفاده شود. برای سقفهای تیرچه بلوک حداکثر دهانه ۸ متر است ولی بهتر است از سقفهای ۵/۶ متر بیشتر برای سقفهای تیرچه بلوک استفاده نشود. حداکثر بار تا ۸۰۰کیلوگرم بر متر مربع را میتوان به وسیلهٔ سقف تیرچه بلوک پوشانید و برای بارهای بیشتر بهتر است از دو تیرچه کنار هم استفاده کنیم.
اجزای تشکیل دهنده این سقف:
۱- تیرچه باپاشنه بتنی:
عضو پیش ساخته ای است ، متشکل از بتن و فولاد به مقطع تقریبی T ، که در دو نوع تیرچه خرپایی و تیرچه پیش تنیده ، تولید می شود و مانند همه قطعه های پیش ساخته در دو مرحله تحت اثر نیرو قرار می گیرد. این دو مرحله به علت اهمیت آنها باید به دقت مورد ملاحظه قرار گیرند :
الف) مرحله اول باربری : در این مرحله باید تیرچه به تنهایی قادر به تحمل بار ناشی از وزن خود در هنگام حمل و نقل بوده و همچنین قادر به تحمل وزن مرده سقف ( وزن تیرچه ، بلوک و بتن پوششی ) بین تکیه گاههای موقت ( شمعبندیها ) در زمان اجرای سقف باشد.
ب) مرحله دوم باربری : این ملرحله در تیرچه پس از حصول مقاومت بتن پوششی فرا می رسد که
تکیه گاههای موقت اجرایی برداشته شده و تیرچه به عنوان عضو کششی مقطع تیرT تحمل نیرو می نماید.
اجزای تشکیل دهنده خرپای تیرچه عبارت است از:عضو کششی – میلگردهای عرضی – میلگردهای بالایی
عضو کششی : در مرحله اول باربری تیرچه ، فولاد زیرین خرپا به عنوان عضو کششی خرپای تیرچه باید قادر به تحمل نیروی کششی ( حاصل از لنگر خمشی ) ناشی از وزن خود تیرچه در زمان حمل ونقل باشد و همچنین قادر به تحمل نیروی کششی ( حاصل از لنگر خمشی ) ناشی از وزن مرده سقف در فاصله محور تا محور تیرچه ها و بین دو تکیه گاه موقت ( شمعبندی ) باشد. در مرحله دوم باربری تیرچه ، فولاد زیرین خرپا به عنوان عضو کششی تیر T عمل می کند.میلگردهای بالا عضوبالای خرپا بوده و قطر آن نباید از ۶ mm کمتر از ۱۲ mm بیشتر باشد (توصیه میشود از میلگرد۱۰یا۱۲ اجدار استفاده شود) ارتفاع خرپای تیرچه باید به اندازهای باشد که میلگرد بالا قدری بالاتر از سطح بلوک قرار گرفته و دربتن پوشش قرار گیرد. میلگرد عرضی عضو مورب خرپا را تامین میکند و نیروهای برشی سقف را تحمل میکند. زاویه میلگردهای عرضی با پاشنه پایین بین ۳۰تا ۴۵ درجه میباشد. قطر آهن عرضی بین ۵ تا ۱۰ mm است و حداکثر فاصله میلگردهای عرضی از یکدیگر۲۰cm میباشد حداقل میلگردهای پایین که سرتا سر طول تیرچه را طی میکند دو عدد میباشد که قطر آن از ۸mm کمتر و ۱۶ mm بیشتر نباید باشد. حداقل سطح مقطع میلگردهای کششی برای فولادهایی که حد جاری شدن ان پایین است۰۰۲۵/ وآانهایی که حد جاری شدنشان بالای ۰۰۱۵/سطح مقطع جان تیر میباشد و حداکثر سطح مقطع آن نباید۵/۲٪ سطح مقطع جان تیر بیشترباشد. حداقل فاصله میلگردهای کششی از همدیگر باید ۵ mm بیشتر از بزرگترین دانهبتن مصرفی باشد. برای این که چسبندگی بیشتری بین فولاد و بتن ایجاد شود بهتر است که تمام میلگردها به صورت آجدار استفاده شود.
میلگردهای عرضی : در مرحله اول باربری ، میلگردهای عرضی همانند عضو مورب خرپا عمل می کنند و به کمک اعضای کششی و بالایی ، ایستایی لازم را جهت تحمل وزن خود تیرچه ( در هنگام حمل و نقل ) و وزن مرده سقف بین تکیه گاههای موقت ( در هنگام اجرا ) تامین می نمایند. در مرحله دوم باربری تیرچه ، میلگردهای عرضی ، پیوستگی لازم بین میلگرد کششی خرپا و بتن پوششی ( بتن درجا ) را تامین می کنند. همچنین مقابله با نیروی برشی تیر T به وسیله میلگردهای عرضی انجام می گیرد. در بعضی از انواع تیرچه های پیش ساخته ، در خرپا به جای میلگرد از ورق خم کاری شده به جای عضو کششی – میلگردهای عرضی – میلگردهای بالایی استفاده می شود.این میلگردها جهت منظورهای زیر در تیرچه مصرف می شوند : الف) تامین اینرسی لازم جهت مقاومت تیرچه در هنگام حمل و نقل ب) تامین مقاومت لازم جهت تحمل بار بلوک و بتن پوششی در بین تکیه گاههای موقت ، پیش از به مقاومت رسیدن بتن ج) تامین پیوستگی لازم بین تیرچه و بتن پوششی د) تامین مقاومت برشی مورد نیاز تیرچهسطح مقطع میلگردهای عرضی نباید از ۰٫۰۰۱۵bw.t کمتر اختیار شود که bw عرض جان مقطع و t فاصله دو میلگرد عرضی متوالی است.قطر میلگردهای عرضی از ۵ میلیمتر تا ۱۰ میلیمتر تغییر می کند ، و در هر حال ، حداقل قطر برای خرپای با میلگردهای عرضی مضاعف ۵ میلیمتر ، و برای خرپای با میلگرد عرضی منفرد، ۶ میلیمتر است. در مورد خرپای ماشینی ، میلگردهای عرضی به طور مضاعف و از نوع نیم سخت می باشند. قطر میلگردهای عرضی این نوع خرپاها بین ۴ الی ۶ میلیمتر تغییر می کند.حداقل زاویه میلگرد عرضی نسبت به خط افق ، ۳۰ درجه است و معمولا از ۴۵ درجه کمتر نیست. ارتفاع خرپای تیرچه معمولا با توجه به ضخامت سقف ، که خود تابعی از دهانه مورد پوشش است ، تعیین می شود. فاصله میلگردهای عرضی متوالی در تیرچه ها ، حداکثر ۲۰ سانتیمتر است.در بعضی از انواع تیرچه ها ، به جای میلگرد عرضی ، از ورق خم کاری شده با تسمه استفاده می شود.
بتن پاشنه تیرچه پیش ساخته : برای تامین تکیه گاه بلوکها و نیز برای پرهیز از قالب بندی قسمت زیرین جان تیر T در موقع اجرا ، بتن پاشنه تیرچه در کارخانه ریخته می شود. حسن دیگر این عمل این است که بعلت فراهم بودن شرایط بهتر اجرا در کارخانه ، پوشش آرماتورهای کششی به صورت مطمئنتری تامین می گردد. این پوشش در مقاومت سقف در برابر آتش سوزی اثر بسزایی دارد.حداقل عرض بتن پاشنه ۱۰ سانتیمتر است و نباید از ۳٫۵/۱ برابر ضخامت سقف کمتر باشد. ارتفاع بتن پاشنه باید به میزانی باشد که قابل بتن ریزی بوده و پوشش بتنی روی میلگرد را جهت ایجاد مقاومت در برابر آتش سوزی تامین نماید و همچنین پس از قرار گرفتن بلوک روی تیرچه ها ، سطح زیرین بلوک با سطح زیری تیرچه همسطح گردد. معمولا” ضخامت بتن پاشنه ۴٫۵ تا ۵٫۵ سانتیمتر و عرض آن ۱۰ تا ۱۶ سانتیمتر است. حداقل تاب فشاری بتن پاشنه ، ۲۵۰ کیلوگرم بر سانتیمتر مربع است.
مواد تشکیل دهنده بلوک نباید روی بتن درجا اثر شیمیایی داشته باشند. ارتفاع و طول بلوک ، تابع ضخامت کل سقف و فاصله تیرچه ها از همدیگر می باشد.عرض بلوک ، معمولا” ۲۰ تا ۲۵ سانتیمتر است. وزن بلوک باید طوری باشد که به آسانی با دست در روی سقف جا به جا گردد. بلوکهای سفالی باید عاری از ترک و دانه های آهکی باشند ، و رنگ آنها کاملا” یکنواخت بوده و به طور یکسان پخته شده باشند.سطوح بلوک سفالی باید صاف و عاری از انحنا و خمیدگی و دارای لبه های تیز و مستقیم بوده و بافت ریز و متراکم داشته باشند. سطح خارجی بلوک ، به جهت ایجاد چسبندگی لازم به بتن بالایی و همچنین به نازک کاری زیر سقف شیاردار می باشد.
۳- میلگردهای افت حرارتی (شبکه آرماتور): جهت مقابله با تنشهای متفرقه در بتن پوششی و به منظور جذب تنشهای ناشی از افت و تغییر حرارت ، میلگردهایی در دو جهت عمود برهم و در قسمت بالایی تیر نواری T و روی بلوکها نصب می گردند ، که میلگرد افت و حرارتی نامیده می شوند.در صورتی که ارتفاع تیرچه خرپایی به حدی باشد که میلگرد نصب ( بالایی ) در محل تعبیه میلگرد افت قرار گیرد ، می توان از میلگرد مزبور به عنوان میلگرد افت و حرارتی در جهت طولی تیرچه استفاده کرد.قطر میلگرد افت حرارتی بر ای میلگرد ساده ، دست کم ۵ میلیمتر ، و برای میلگرد با مقاومت بالا ۴ میلیمتر و حداکثر فاصله بین دو میلگرد افت حرارتی ۲۵ سانتیمتر است.
۵-کلافهای عرضیدر سقفهای تیرچه بلوک اگر دهانهٔ سقفی بیش از ۳ متر باشد باید در هنگام بلوک چینی درست وسط دهانه عمود بر جهت تیرچهها فاصلهای در حدود ۱۰ cm ایجاد نمود که به این کلاف عرضی گویند. در این محل باید ۲ عدد میلگرد به قطر ۱۰ mm یکی در بالا و یکی در پایین قرار داد که میلگرد بالا به آهن بالای تیرچه و میلگرد پایین به مارپیچ تیرچه بسته میشود. در هنگام بتن ریزی این فضا که عمود بر جهت تیرچهها میباشد از بتن پر شده و مانند تیری کمر تیرچهها را نگه میدارد که دفتر تحقیقات و معیارهای فنی سازمان برنامه و بودجه این دهانه را ۲/۴ متر پیشنهاد کرده است. اگر دهانهای از ۵/۴ متر بیشتر باشد ۲ کلاف عرضی باید گذاشته شود.(این کلاف جهت پخش یکنواخت نیرو برروی تیرچه ها اجرا میشوند.)-۶گیره اتصال اتکا:
…