بازدیدها: 0
این فایل در قالب پاورپوینت PowerPoint در ۳۵ اسلاید تهیه و تظیم و در آن به تقــاطــع پرداخته است.
تقــاطــع
انواع تقاطع
تقاطع همسطح
تقاطع غيرهمسطح
تقاطع همسطح
سه راهي ساده
سه راهي تعريض شده
سه راهي مسيربندي شده
چهارراهي ساده
چهارراهي تعريض شده
چهارراهي مسيربندي شده
تقاطع چند راهي
تقاطع ميداني
تقاطع غيرهمسطح
ضوابط طراحي
طرح تقاطع غيرهمسطح
جزئيات طرح
تقاطع همسطح
طراحي يك تقاطع همسطح به شكلهاي گوناگوني امكانپذير است و طراح بايد با انواع تقاطعها و محاسن و معايب و محدوديتهاي هر يك به خوبي آشنا باشند تا بتوانند مناسبترين نوع تقاطع را براي شرايط معين انتخاب نمايند.
عوامل موثر در انتخاب نوع تقاطع عبارتند از: وضعيت مسيرهاي منتهي به تقاطع، حجم و نوع ترافيك، سرعت طرح و سطح سرويس موردنظر.
تقاطع غيرهمسطح
در گذشته وقتي تقاطعهاي همسطح حتي با وجود نصب چراغ راهنما و وسايل كنترل قادر به توزيع و حل مشكل ترافيك نبودند. طراحان و مهندسان به فكر هدايت ترافيك از طريق زودگذر و پلهاي هوايي و درنتيجه تقاطعهاي غيرهمسطح برآمدند.
اگرچه در گذشته ساخت تقاطعهاي غيرهمسطح صرفاً به منظور جلوگيري از وقوع تصادفات و راهبندان بر سر چهارراه مورد توجه قرار ميگرفت، احداث تقاطعهاي غيرهمسطح امروزه براي توزيع شريانهاي جذب و توليد ترافيك در سطح وسيع و پيچيدهتر شكل ميگيرد. شك نيست كه به دليل رشد جمعيت و توسعه شهرهاي بزرگ و همچنين بالارفتن حجم سفرهاي روزانه در آينده شاهد تحكيم بيشتر تاسيسات حمل و نقل در سطح فوقاني شهرها خواهيم بود.
سه راهي ساده
سادهترين و معمولترين اين نوع تقاطع در شكل نشان داده شده است. اين نوع تقاطع براي خيابانهاي فرعي يا محلي مناسب است.
شكل
سه راهي تعريضشده
در مواردي كه سرعتها بالا بوده و وسايل ممكن است چپگرد ايمن نباشند، ميتوان با ازدياد عرض روسازي، تعداد خطوط عبور را افزايش داد. اين وضعيت در شكل نشان داده شده است.
استفاده از خطوط عبور كمكي موجب افزايش ظرفيت و كاهش خطر براي وسايل نقليه گردش ميگردد. عليالخصوص اين نوع عواملي براي وسايل نقليه چپگردي كه براي انجام حركت خود بايد سرعت خود را كاهش داده يا متوقف گردند، مناسب است. وجود خطوط عبور كمكي سبب ميگردد كه وسايل نقليهاي كه مستقيم حركت ميكنند، به راحتي از كنار وسايل نقليهاي كه سرعت خود را كاهش دادهاند، بگذرند.
در شكل الف، براي استفاده وسايل نقليه راستگرد، يك خط كاهش كاهش سرعت در امتداد مسير اصلي و در مجاورت مسير فرعي، اضافه شده است. اين وضعيت در مواردي كه حجم گردش به راست از مسير اصلي (حركت ۱) قابل توجه بوده و حجم گردش به چپ از مسير اصلي (حركت ۲) كم باشد، مورد استفاده قرار ميگيرد.
در بعضي موارد يك خط عبور اضافي در روبري خيابان فرعي اضافه ميگردد. اين حالت در شكل ب نشان داده شده است. از اين وضعيت وقتي استفاده ميشود كه حركت گردش به چپ در مسير مستقيم (حركت ۲) و حركت مستقيم (حركت ۵) تعيين شده باشد و حجم گردش به راست (حركت ۱)كم باشد.
اين خط عبور اضافي سبب ميشود كه وسائل نقليه حركت مستقيم از كنار وسايل نقليه چپگرد به راحتي بگذرند. خط عبور اضافي را ميتوان در مسير فرعي تقاطع نيز اضافه كرد.
شكل ج، نوع ديگري از تعريض را نشان ميدهد كه در آن خط عبوري اضافي در هر دو طرف مسير مستقيم در مجاورت تقاطع ايجاد شده است.
سه راهي مسيربندي شده
شكل الف، يك تقاطع سه راهي با مسير گردش به راست منشعب از مسير مستقيم را نشان ميدهد. براي ايجاد مسير گردش به راست، شعاع گوشه تقاطع افزايش داده شده تا فضاي كافي براي ايجاد يك جزيره فراهم آيد. در اين حالت ميتوان به منظور تسهيل حركت گردش به راست از خط كمكي كاهش سرعت نيز استفاده نمود. ايجاد اين خط كمكي بستگي به تعداد وسايل نقليه راستگرد، سرعت وسايل نقليه در تقاطع و تعداد وسائل نقليه در حركت مستقيم دارد.
در شكل ب، يك تقاطع با دو مسير گردش به راست نشان داده شده است. اين طرح در مواردي مناسب است كه ضرورت ايجاب ميكند سرعتها و شعاعهايي بيش از مقادير حداقل بكار برده شوند.
شكل ج، يك تقاطع مسيربندي شده بوسيله جزيره جداكننده در مسير فرعي را نشان ميدهد. فضاي لازم براي اين جزيره با تعريض مسير فرعي در محدوده تقاطع و افزايش شعاع حركتهاي گردش به راست (بيش از حداقل شعاع مورد نياز) ايجاد شده است.
شكل د، يك تقاطع همراه با جزيره، جداكننده و خط كمكي گردش به راست را نشان ميدهد. اين طرح براي خيابانهاي دو طرفه با حجم ترافيك متوسط تا سنگين مناسب است. در اين حالت كليه حركتهاي گردشي توسط مسيرهاي گردشي مجزا انجام شده است.
چهارراهي ساده
شكل الف، سادهترين تقاطع چهارراهي را نشان ميدهد. در اين حالت، زاويه بين دو مسير متقاطع ترجيحاً بايد بين ۱۲۰-۶۰ درجه باشد. در برنامهريزي و طراحي شهرها و شهركهاي جديد ضروري است به اين مطلب توجه شود. در تقاطعهاي مايل موجود ميتوان وضعيتهاي تقاطع را با تمهيداتي اصلاح نمود.
در شكل ب، يك تقاطع مايل با زاويه انحراف بيش از ۴۵درجه نشان داده شده است. در اين تقاطع به منظور تسهيل حركات گردشي و جلوگيري از حركات دشوار و تجاوز به خطوط عبوري مقابل، در قسمتهايي از تقاطع كه زاويه گردش حاده است، مسيرهاي گردشي يكطرفه مجزا تامين شده است.
چهارراهي تعريض شده
شكل مورد نظر، وضعيتي را نشان ميدهد كه در آن گنجايش حركتهاي مستقيم و گردشي با تعريض سطح سوارهرو در محدوده تقاطع افزايش يافته است. با توجه به ميزان حجم ترافيك و نوع سيستم كنترل تقاطع، ميتوان تعريض را توسط خطوط كمكي موازي و يا بوسيله لچكي به صورت تدريجي انجام داد.
شكل
چهارراهي مسيربندي شده
در اشكال، نمونههايي از تقاطع چهارراهي مسيربندي شده نشان داده شده است. معمولاً در تقاطعهاي اصلي مطابق شكل الف، مسير گردش به راست تامين ميشود.
در شكل ب، يك تقاطع با مسير گردش به راست مجزا در هر چهار گوشه آن نشان داده شده است.
شكل ج، براي تقاطعهاي اصلي با سرعت بالا و حجم ترافيك در حد متوسط و يا نزديك به ظرفيت مناسب است.
تقاطع ميداني
تقاطع ميداني عبارت از يك سيستم ترافيكي يك طرفه است كه جريان ترافيك در آن حول يك جزيره مركزي حركت مينمايد.
هدف اصلي از طرح ميدان، تامين حركت ايمن براي انواع وسايل نقليه موجود در آن، چه آنهايي كه قصد تغيير خط دارند (حركت تداخلي انجام ميدهند) و چه آنهايي كه نيازي به تغيير خط ندارند، است، به نحوي كه اين حركت با حداقل تاخير صورت ميگيرد.
مزيت عمده ميدان، اين است كه با تبديل حركتهاي تقاطعي به حركتهاي تداخلي، تاخير تقاطع را حداقل ميكند. اين مزيت زماني كه حجم ترافيك به حد ظرفيت برسد، كاملاً از بين ميرود.
بطور كلي، ظرفيت ميدان از يك تقاطع مسيربندي شده بيشتر نيست. سطح مورد نياز براي ميدان نيز از يك تقاطع بيشتر بوده و هزينه احداث آن زيادتر است.
ضوابط طراحي
بطور كلي، راههاي سريعالسير داخل شهر كه حداقل با دو خط عبوري در هر جهت هدايت ميشوند، بر حسب كارايي و ايمني جريانها ترافيك در سطوح مختلف شكل ميگيرند. بدليل گستردگي محيط و فاصله حركت و همچنين نحوه توزيع جريانهاي ترافيك در سطوح مختلف، حركت بر روي تقاطعهاي غير همسطح (بر خلاف تقاطعهاي همسطح) با برداشتهاي متفاوتي همراه است. از اين نظر در طراحي تقاطعهاي غيرهمسطح بايد به علت سرعت بالاي وسايل نقليه و اينكه اصولاً نحوه حركت بودن توقف انجام ميگيرد، ضوابط ويژهاي را بكار گرفت.
از طرف ديگر بايد درنظر داشت كه نحوه حركت وسايل نقليه در هر يك از قسمتهاي يك تقاطع با دقت و توجه خاص نسبت به علائم و تابلوهاي راهنمايي همراه باشد. اين موضوع به ويژه در قسمتهايي كه ترافيك رمپها به اتوبان بپيوندد، ميخورد و يا راهي به راه ديگر متصل ميشود، از اهميت بيشتري برخوردار است. در درجه نخست نقاط بحراني و تصادفخيز در سطح راههاي سريعالسير، نقاط ورودي و خروجي و همچنين نقاط تلاقي ترافيك به شمار ميآيند و محلهاي غيربحراني از جمله خطوط حركت مستقيم و رمپهاي اتصال ميان حوزههاي بحراني تلقي ميشود.
بطور كلي تقاضا جهت درك و شناخت بيشتر راجع به جريانهاي ترافيك تقاطعهاي غيرهمسطح در حوزههاي بحراني و نقاط تصادفخيز مورد بحث و گفتگو قرار ميگيرد. بدين جهت به منظور شناخت بهتر موفقيتهاي ترافيك در نقاط بحراني بايد اقدامات زير را به خدمت گرفت:
اشاره به موقع براي خارج شدن از مسير اصلي
ايجاد موقعيت مناسب براي تغيير خطوط حركت
ايجاد حوزههاي تصميمگيري در خطالقعر
ايجاد سيستم روشنايي مناسب
قاعدتاً قانون حركت بر روي راههاي سريعالسير بويژه در سطح اتوبانها به موجب تعداد خطوط حركت و خط سبقت تعيين ميشود. در تشكيل فرم تقاطعها، معمولاً رمپها در قسمت راست هر بخش از راه قرار گرفته و يا اينكه از قسمت راست به اتوبان پيوند ميخورد. در داخل رمپهاي اتصال، ورودي و خروجيها ميتوانند در قسمت چپ قرار گيرند.
بايد درنظر داشت كه جريانهاي گردش به چپ و راست ميبايست در داخل يك تقاطع مجموعاً از مسير اصلي منشعب و يا با هم گردش كنند، ايجاد در ورودي در كنار يكديگر جنبه كار را آسان ميكند.
توجه به اين نكته لازم است كه در طول مسيرهاي آزاد، خط خروجي قبل از خط ورودي قرار ميگيرد تا از اين طريق اولاً بار ترافيك خطوط مستقيم پايين نگه داشته شود و در ثاني از برخورد جريانهاي متقاطع ميان خطوط مستقيم و ساير خطوط به ميزان قابل توجهي جلوگيري شود.
چنانچه با توجه به وضعيت راه، هدايت غيرمستقيم حركات گردشي (در محدوده تقاطع) در جهت عكس يكديگر صورت گيرد، موقعيت توزيع اين تداخل بايد حتيالامكان در سطح راه تقسيم كنند پيشبيني شده باشد.
براي اينكه زمينه تعويض خطوط حركت، براي تمامي جريانهاي ترافيك در داخل حوزههاي ورودي و خروجي ممكن باشد، بايد فاصله ميان آنها به قدري باشد كه در روند حركت مانعي براي جريانهاي عبوركننده وجود نداشته باشد.
توجه به اين نكته ضروري است كه تقاضا براي تعيين فواصل لازم و مناسب، اصولاً دربر گيرنده شرايط فني راه و همچنين فواصل علائم اشاره مسير ميباشد. معمولاً حد فاصل علائم راهنمايي با يكديگر بايد به اندازهاي باشد كه در روند حركت ميان دو تقاطع، امكان خواندن علائم و تابلوها و درك جهتهاي حركت برا يكايك رانندگان آسان باشد.
طرح تقاطع غيرهمسطح
بطور كلي طرح تشكيل يك تقاطع غيرهمسطح در درجه اول بستگي به نوع و تعداد راههاي ارتباطي و بويژه نحوه توزيع حركات و تركيب هندسي راهها با يكديگر دارد.
در اغلب موارد، تقاطع اتوبان را با سه و يا چهار بازو طرح ميكنند. ليكن نقاط اتصال هميشه چهار بازو درنظر گرفته ميشود. از آنجايي كه رمپها فقط از سمت راست اتوبان منشعب و يا به قمست راست اتوبان متصل ميشوند، توزيع تقسيم جريانهاي گردش به چپ در تقاطعهاي غيرهمسطح منطقي و مثبت ارزيابي نميشوند.
نحوه هدايت جريانهاي گردشي در تقاطع اتوبان ر ا براي توزيع جريانهاي گردشي در نقاط اتصال نشان داده ميشود.
بطوري كه از تصاوير فوق برداشت ميشود، وسائط نقليه ميتواند از دو جهت راه فرعي به اتوبان وارد و يا از جهت ديگر اتوبان خارج شوند.
معمولاً بر روي اتوبان تعداد جريانهاي تغيير خط در قسمات ورودي و خروجيها قابل توجه است، بطوري كه در اكثر موارد اين جريانها با سرعتهاي مختلف، با يكديگر تركيب شده و حجم ترافيك با تغييرات قابل توجهي روبرو ميگردد.
براي اينكه اختلاف سرعت ميان اين قسمتها پايين نگاه داشته شود، بايد رمپها بدون پيچيدگي غيرطبيعي و در واقع بطور وارون طرح شوند. براي اتوبان و راههاي سريعالسير خارج از شهر ميتوان از راه حلهاي ويژهاي كه به موجب آن هزينه ساختماني كاهش مييابد، استفاده نمود. با توجه به امكانات هدايتي فرمهاي مختلفي بصورت زير بدست ميآيد.
رمپهاي اتصال كه براي انحراف و گردش به راست درنظر گرفته ميشوند، بايد تا حدود معيني بطور يكنواخت و با زاويه راست به اتوبان متصل شوند. در اين رابطه احداث رفوژ در قسمت اتصال رمپها به ميزان قابل توجهي از سردرگمي و اشتباهات رانندگان ميكاهد.
معمولاً تصميمگيري براي انتخاب مناسبترين نظم و ترتيب رمپهاي اتصال از تقاضاهايي ناشي ميشود كه قويترين جريانهاي گردشي را ترجيحاً در قسمت همسطح نقاط اتصال به عنوان حركات انحراف و گردش به راست توزيع ميكنند و يا در قسمتهاي غيرهمسطح بر حسب امكان موجب حركت مطلوب وسائط نقليه در رمپهاي اتصال ميگردند.
ديدگاههاي بعدي جهت تشكيل تقاطعهاي اتوبان و نقاط اتصال وقتي مطرح ميباشند كه توزيع مستقيم حركت گردش به چپ مجاز بوده و يا جهتهاي حركت در سطوح مختلف بر روي يكديگر قرار ميگيرند. چنانچه موقعيت و شرايط خارجي واقعاً بر راهحلهاي ويژه تاثير ميگذارند، در اين شرايط بايد از راه حلهاي استاندارد استفاده كامل شود. به وسيله عادت به راه حلهاي استاندارد نه تنها ميتوان نكات مثبت طرح را عملاً قوت بخشيد، بلكه بطور همزمان خواهيم توانست نكات منفي طرح را مورد ارزيابي قرار داده و بتدريج آنها را رفع كنيم.
تجربه نشان ميدهد كه ايجاد تقاطعهاي غيرهمسطح در راههاي دوخطه (يك خط در هر جهت) به علت عدم امكان تفكيك و جداسازي مسير حركت از يكديگر منطقي به نظر نميآيد. تنها در شرايطي كه به علت عدم حجم بالاي ترافيك، اساس كارايي و ايمني در تقاطعهاي همسطح مورد سوال واقع ميشود، ميتوان از طرح تقاطعهاي نوع چهارم استفاده كرد.
در انتخاب چهارضلعي كه رمپها در آن قرار ميگيرند، بايد براي قويترين جريان گوشهها، سادهترين شرط حركت وجود داشته باشد.
جزئيات طرح
در كار طراحي تقاطعهاي غيرهمسطح مقدمتاً طرحهاي آلترناتيو مورد بررسي و مطالعه قرار ميگيرند. براي طرح تقاطع راههاي خارج از شهر معمولاً از راه حلهاي استاندارد استفاده ميشود، در صورتي كه براي تقاطعهاي داخل شهر استفاده از راه حلهاي ويژه ضروري باشد.
در رابطه با جزئيات طرح بايد به نكات زير توجه داشت:
مسير حركت هميشه در جهت قويترين جريانها و بطور مستقيم هدايت ميشود.
جريانهاي فرعي كم حجم در صورت امكان در جريانهاي قويتر تركيب ميشوند.
نحوه هدايت رمپها منطبق با حجم جريانهاي گردشي شكل ميگيرد
در طراحي نقاط اتصال بايد اقدامات قانوني ترافيك را بويژه در قسمت اتصال رمپهاي همسطح با راههاي فرعي به خدمت گرفت تا از اشكالاتي كه در راههاي شبكه فرعي بوجود ميآيد، بر روي اتوبان و راههاي سريعالسير جلوگيري شوذ. عدم اتفاق سيستم علائم راهنمايي در تقاطعهاي غيرهمسطح را نبايد بياهميت تلقي كرد، زيرا اشاره به وضعيت جريانهاي مختلف و يا توزيع انشعابات در هر قسمت از راه از ديدگاه رانندگان مهمترين مساله است. مصداق بعدي براي كنترل امكانات ممكن هدايتي ميتواند اتفاق سيستم براي تفيير موقعيتهاي بار ترافيك باشد.
…